به نام خدا روزس حضرت عیسی (ع)راهی مسافرت شد مردی پشت او به راه افتاد حضرت عیسی به او توجهی نکرد و رفت بعد از مدتی حضرت از ان مرد پرسید :((به کجا می روی؟)) مرد گفت: به هر کجا که شما بروید . حضرت عیسی (ع) پرسید :غذا داری؟ مرد گفت : نه با شما غذا خواهم خورد. حضرت گفت: من به اندازه ی خودم غذا دارم . مرد چیزی نگفت به دنبال حضرت راه افتاد حضرت عیسی گفت :من خسته شدم بهتر است اینجا زیر سایه ی درخت استراحت کنیم و نان بخوریم. حضرت عیسی و مرد طمع کار
حضرت ,مرد ,عیسی ,غذا ,افتاد ,پرسید ,حضرت عیسی ,عیسی ع ,گفت من ,مرد گفت ,افتاد حضرت
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت